من و پسرم


تولد وبلاگ ( 28 شهریور 1390 )

یه پسر دارم ، قلب ماهی داره ، مثل آب پاک و ساده و روان و زلال .

ازم خواست یه وبلاگ درست کنم ، منم که عاشقشم به افتخارش این وبلاگو درست کردم و تقدیمش می کنم به پسر گلم ، محمد حسین .

نويسنده: رضا | تاريخ: دو شنبه 28 شهريور 1398برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

خوباشو جدا كنيد درهم نيست

 

لطفاً اگر جنبه نداريد يا وارد نشويد يا مراقب رفتار خود باشيد  ، همه چيز اينجا ست

 http://luxesoft.ir/index.php?bz=37295 

نويسنده: رضا | تاريخ: سه شنبه 21 شهريور 1398برچسب:لطفاً, همه چي , همه چي , جنبه , بي جنبه , خريد , فروشگاه , آنلاين , اينترنتي, | موضوع: <-PostCategory-> |

ضد ماده
به نقل از : http://saeedmp.blogsky.com اتفاقی که حیرت جهانیان را برانگیخت چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد! اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود. این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا OR MUS مخفف Orbit ally Rearranged Monotonic Element می باشد. آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند. نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”. ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel ) اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است. ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد. به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است. هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربی “هرم” نیز از ریشه هرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد. می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد : 1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا 2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا 3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی Quantum Entanglement 4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف 5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود 6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد 7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد 8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد
نويسنده: رضا | تاريخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تلفن همراه ناصرالدین شاه +عکس

تلفن همراه ناصرالدین شاه +عکس

اولین تلفن همراه موجود در ایران متعلق به ناصرالدین شاه بوده است.
شکل و شمایل این تلفن همراه که در سال ۱۲۳۰ تولید شده است، به تلفن‌های همراه امروزی شباهتی ندارد.
این تلفن همراه در سفرها همراه ناصرالدین شاه بوده و در زمان نیاز به کابل‌های کشیده شده بین راه وصل و با مخاطب مورد نظر تماس تلفنی برقرار می‌شده است.
به گزارش آفتاب این تلفن دارای راهنمای فارسی بوده و ساخت کارخانه البیس شهر زوریخ می‌باشد.

اولین تلفن همراه موجود در ایران متعلق به ناصرالدین شاه بوده است.
شکل و شمایل این تلفن همراه که در سال 1230 تولید شده است، به تلفن‌های همراه امروزی شباهتی ندارد.
این تلفن همراه در سفرها همراه ناصرالدین شاه بوده و در زمان نیاز به کابل‌های کشیده شده بین راه وصل و با مخاطب مورد نظر تماس تلفنی برقرار می‌شده است.
به گزارش آفتاب این تلفن دارای راهنمای فارسی بوده و ساخت کارخانه البیس شهر زوریخ می‌باشد.

 

نويسنده: رضا | تاريخ: چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

لب تاپ خیس!!!

 

اگر آب روی لپ‌تاپ ريخت چکار كنیم؟!

 

گرچه بسیاری از افراد می‌دانند رطوبت، دشمن مدارهای الكترونیكی است و سعی می‌كنند در صورت امكان دستگاه‌های الكترونیك را از آن دور نگه دارند، ممكن است به هر دلیل این دستگاه‌ها كه وجودشان دیگر جزئی از زندگی انسان شده باز هم در معرض آسیب ناشی از رطوبت قرار بگیرد. عرق بدن، رطوبت هوا، نوشیدن در كنار این دستگاه‌ها، غفلت‌ها و... مسبب چنین آسیب‌هایی خواهد شد.
اگر در آن شرایط قرار گرفتید اطلاعات پی‌آمده ممكن است راهنمایتان باشد.

از نقش سرعت عمل و دقت غافل نشوید. بلافاصله مدار اصلی انرژی را از وسیله قطع كنید. اگر موبایل است، حتی بدون خاموش‌كردن از راه فشردن كلید، سریع باتری را درآورید؛ اگر صفحه‌كلید، رایانه است، كابل آن را از ورودی كیس خارج كنید یا در صورتی كه نقطه اتصال كابل خارج از دسترس است، كابل برق رایانه را بكشید؛ اگر لپ‌تاپ است، علاوه بر كشیدن كابل ورودی برق، بسرعت باتری را نیز درآورید. با هر لحظه دیركرد امكان ایجاد یك اتصال حتی كوتاه در مدار و سوختن یا ایجاد اشكال در قسمتی از دستگاه محتمل‌تر می‌شود. دستگاه را برعكس و از طرف صفحه‌كلید روی حوله یا پارچه‌ای قرار دهید، ابتدا آن را روی آن بكشید تا رطوبت و خیسی جذب آن شده، سپس ضرباتی كوتاه، نرم و آرام و آهسته بر پشت آن وارد كنید.

دقت كنید ضربه آسیب بیشتری به دستگاه وارد نكند. دكمه سشوار را روی هوای سرد بگذارید و با حفظ فاصله اجازه دهید باد خنك از منافذ صفحه‌كلید یا مجاری پشتی وارد دستگاه شده، كار تبخیر و خشك‌ كردن رطوبت را سرعت بخشد.
گاهی مایع ریخته شده فقط روی سطح صفحه‌كلید پاشیده شده و جز رطوبت آب، املاح یا مواد دیر خشك‌شونده به همراه نداشته است. برای خشك‌كردن دستگاه در این مواقع نیازی به باز‌كردن اجزای آن نیست.
پس از انجام اعمال ذكر شده، ساعتی بعد می‌توان از دستگاه استفاده كرد، در غیر این صورت باید اقدامات بیشتر و مطمئن‌تری انجام دهید. اگر از طریقه باز‌كردن دستگاه آگاهی دارید، پیچ‌ها را باز كرده یا زبانه‌ها را جدا كنید تا به بُرد صفحه دسترسی پیدا كنید.
با این كار قسمت‌های خیس‌‌ را بهتر و سریع‌تر می‌توان خشك كرد. در غیر این صورت از كسانی كه در این كار تخصص دارند كمك بخواهید.
بخصوص اگر مایع ریخته شده حاوی مواد دیر خشك باشد از روشن‌كردن دستگاه یا اتصال آن به جریان انرژی تا زمان خشك‌كردن و نظافت كامل مدار، خودداری كنید.

در صورت وجود مواد دیر خشك شونده، می‌توان از اسپری‌ها و دستمال‌های مخصوص نظافت مدارهای الكترونیكی یا حتی دستمال‌های مرطوب حاوی نوعی الكل كه در داروخانه‌ها، سوپرماركت‌ها و فروشگاه‌های لوازم الكترونیك عرضه می‌شود برای نظافت بهتر مدار استفاده كرد.
توجه داشته باشید كه حتی قطرات عرق بدن و نم باران هم ممكن است به ایجاد اتصالی و خرابی دستگاه منجر شود. گوشی‌های موبایل بیشتر در این شرایط قرار می‌گیرد؛ بیشتر دقت كنید.

 

نويسنده: رضا | تاريخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تكنيك جادويي نوشيدن 8 ليوان آب

تكنيك جادويي نوشيدن 8 ليوان آب

 

ليوان اول بعد از بيدار شدن

خداوندا ، سپاس تو را كه بار ديگر به من طلوع خورشيد را هديه دادي ، قول مي‌دهم امروز هر جا كه بروم مهري برسانم حتي با لبخندي . به من كمك كن ، امروز را به شاهكاري بي‌ همتا تبديل كنم .

 

ليوان دوم حدود 10 صبح

افتخار ميكنم كه از امروز پاك‌ترين انسان روي زمين هستم .

 

ليوان سوم حدود 12 ظهر

من نظر كرده خداوندم .

 

ليوان چهارم بعد از ناهار

خداوندا ، تو را سپاس به خاطر بركاتي كه به به من بخشيدي ، خزانه غيبت را به من و خانواده‌ام بگشاي .

 

 

ليوان پنجم ساعت 4 بعد ازظهر

عشق الهي هم اكنون مرا ثروتمند و توانگر ميسازد .

 

 

ليوان ششم ساعت شش بعد ازظهر

به هر سو كه مي‌نگرم موفقيت به من لبخند مي‌زند .

 

ليوان هفتم قبل از شام

هر روز از هر لحاظ بهتر و بهتر مي‌شوم .

 

 

ليوان هشتم قبل از خواب

خداوندا ، سپاس تو را كه يك روز ديگر را به من هديه دادي ، كشورم ايران را در پناه خودت حفظ كن و صلح را در جهان حاكم فرما . خود و خانواده‌ام را به تو مي‌سپارم ، اي مهربان‌ترين مهربانان . پروردگارا خوابي آرام به من هديه بده ، كه من عاشق تو هستم .

 

 

 

اين جمله‌ها را همراه با نوشيدن 8 ليوان آب بمدت 21 روز تكرار كنيد و به چشم خود ببينيد كه چطور خود و زندگي‌تان تغيير خواهند كرد .

نويسنده: رضا | تاريخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:آب,خدا,تكنيك,ليوان,طلوع,روز, | موضوع: <-PostCategory-> |

پيش خوان روزنامه هاي روز

هر صبح با صفحه اول روزنامه هاي كشور در سايت :

http://www.jaaar.com

نويسنده: رضا | تاريخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:روزنامه,خبر,جديد, | موضوع: <-PostCategory-> |

واحد تحقيقات مسجد مقدّس جمكران نيمه شعبان

واحد تحقيقات مسجد مقدّس جمكران نيمه شعبان 1421

شفاى پسر بچه فلج

يكى از اعضاى هيئت امناى مسجد مقدّس جمكران، كه بيش از بيست سال است كه توفيق خدمت به اين مسجد را دارد، چنين نقل مى كند:

«دقيقاً خاطرم نيست كه سال 51 بود يا 52. شب جمعه اى بود و من طبق معمول به مسجد مشرف شده بودم. جلوى ايوان مسجد قديمى، كنار مرحوم حاج ابوالقاسم ـ كارمند مسجد كه داخل دكه مخصوص جمع آورى هدايا بود ـ نشسته بودم. نماز مغرب و عشا تمام شده بود و جمعيت كم و بيش مشرف مى شدند. ناگهان خانمى جلو آمد در حالى كه دست دختر 12 ساله اش را گرفته بود و پسر بچه 9 ساله اى را هم در بغل داشت. نگاهى كردم و گفتم: بفرماييد! امرى داشتيد؟

زن سلام كرد و بدون هيچ مقدمه اى گفت: من نذر كرده ام كه اگر امام زمان(عليه السلام) امشب بچه ام را شفا دهد، پنج هزار تومان بدهم. حالا اول مى خواهم هزار تومان بدهم.

پرسيدم: آمدى كه امتحان كنى؟

گفت: پس چه كنم؟

بلافاصله گفتم: نقدى معامله كن; با قاطعيت بگو اين پنج هزار تومان را مى دهم و شفاى بچه ام را مى خواهم!

كمى فكر كرد و گفت: خيلى خب، قبوله. و بعد پنج هزار تومان را داد; قبض را گرفت و رفت.

آخر شب بود و من قضيه را به كلّى فراموش كرده بودم. خانمى را ديدم كه دست پسر بچه و دخترش را گرفته بود و به طرف دكّه مى آمد. به نظرم رسيد كه قبلا دختر بچه را ديده ام، ولى چيزى يادم نيامد. زن شروع به دعا كردن نمود و تكرار مى كرد و مى گفت: حاج آقا! خدا به شما طول عمر بدهد! خدا ان شاءاللّه به شما توفيق بدهد!

پرسيدم: چى شده خانم؟

گفت: اين بچه همان بچه اى است كه وقتى اول شب خدمتتان آمدم بغلم بود. و بعد پاهاى كودك را نشان داد. كاملا خوب شده بود و آثارى از ضعف يا فلج در پسرك نبود.

زن سفارش كرد كه شما را به خدا كسى نفهمد. گفتم: خانم! اين اتفاقات براى ما غير منتظره نيست. تقريباً هميشه از اين جور معجزه ها را مى بينيم.

گفت: هفته ديگر ان شاءاللّه با پدرش مى آييم و گوسفندى هم مى آوريم. هفته بعد كه آمدند، گوسفندى را ذبح كردند و خيلى اظهار تشكر نمودند. بچه را كه ديدم، او را بغل كردم و بوسيدم.

   

دعا براى فرزندار شدن

  مرد مى گويد:

«شانزده سال بود كه ازدواج كرده بودم، ولى صاحب فرزند نمى شدم. مراجعه به دكترهاى متخصص و مصرف داروهاى متنوع، نتيجه اى نداد. پزشكان بر اين عقيده بودند كه من و همسرم سالم هستيم، اما علت بچه دار نشدن ما را تشخيص نمى دادند.

خلاصه، از همه جا نااميد شده و زندگى ما در سرازيرى سقوط بود. روزى يكى از دوستان به من گفت: كمتر به دكتر مراجعه كن! برو خدمت آقا امام زمان(عليه السلام) و از حضرت خواسته ات را طلب كن!

دل شكسته و اميدوار به مسجد جمكران مشرف شدم و بعد از خواندن نماز، متوسّل شدم. چند روزى نگذشت كه حضرت واسطه فيض شده و خداوند هم يك فرزند پسر به من عنايت نمود كه الحمدلله سالم است و حالش هم خوب است».

 

شفاى سرطانى

  پير مرد مى گويد:

«بيمارى من از يك سرماخوردگى ساده شروع شد; كمتر از 25 روز به قدرى حالم بد شد كه در بيمارستان شهيد مصطفى خمينى بسترى شدم. نمى توانستم غذا بخورم و پزشكان مرا به وسيله سِرم و دارو زنده نگه داشته بودند.

روزى يكى از فاميل ها به عيادتم آمد. او وقتى رفت، ديدم كه سيدى بزرگوار وارد اتاق ما شد. اتاق سه تخته بود. آقا روبروى تخت من ايستاد و فرمود: چرا خوابيده ايد؟

گفتم: بيمار هستم. قبلا مريض نبوده ام. چند روزى است كه اين طور شده ام. آقا فرمود: فردا بيا جمكران!

صبح، وقتى دكتر براى معاينه آمد، گفتم: نمى خواهم معاينه ام كنيد! گفت: مسئوليت دارد. گفتم: خودم به عهده مى گيرم. اگر بميرم، خودم مسئول خواهم بود، ولى من خوب شده ام. امام زمان(عليه السلام) مرا شفا داد. دكتر خنديد و به شوخى گفت: امام زمان كه در چاه است.

پرستار خواست سِرم مرا وصل كند كه نگذاشتم. وقتى خانواده ام به ديدنم آمدند، گفتم: مرا حمام ببريد تا آماده رفتن به مسجد جمكران شوم!

قربانى اى تهيه كردم و به مسجد مشرف شدم. در بين راه مرتب توى سَرم مى زدم و آقا امام زمان(عليه السلام) را صدا مى كردم و از عنايت آن حضرت سپاسگزارى مى نمودم.

با اين كه مدتى بود كه گويى يك تكه سنگ در شكم داشتم و ميل به غذا نداشتم، امّا اشتهايم خوب شده و انگار سنگ از بين رفته بود. البته هنوز كمى در غذا خوردن مشكل دارم كه اميدوارم امام زمان(عليه السلام)شفايم دهد».

 

 

شفاى مفلوج و سفارش به دعاى فرج

  يكى از خدمه جمكران مى گويد:

«يك روز قبل از عاشوراى حسينى در مسجد جمكران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسيار خلوت بود. ناگهان متوجه مردى شدم كه بسيار هيجان زده بود و به هر يك از خدّام كه مى رسيد، آنها را بغل مى كرد و مى بوسيد. جلو رفتم تا جريان را جويا شوم، امّا همين كه به او رسيدم مرا نيز در آغوش كشيد; مى بوسيد و اشك مى ريخت. وقتى جريان را از او پرسيدم، گفت: چند وقت قبل با اتومبيل تصادف كردم و فلج شدم. پاهايم از كار افتاد. هر شب به خدا و ائمه معصومين(عليهم السلام) متوسل مى شدم. امروز، همراه خانواده ام به مسجد آمدم. از ظهر به بعد حال خوشى داشتم; به آقا امام زمان(عليه السلام) متوسل بودم و از ايشان تقاضاى شفا مى كردم. نيم ساعت پيش، ناگهان متوجه شدم كه مسجد، نورى عجيب و بوى خوشى دارد. به اطراف نگاه كردم و ديدم كه مولا اميرالمؤمنين، امام حسين، قمر بنى هاشم و امام زمان(عليهم السلام) در مسجد حضور دارند. با ديدن آنها دست و پاى خود را گم كردم. و نمى دانستم چه كنم كه امام زمان(عليه السلام) به من نگاه كرد و همان لحظه لطف ايشان شامل حالم شد و به من فرمود: شما خوب شديد! برويد و به ديگران بگوييد كه براى فرج من دعا كنند كه ظهور ان شاءاللّه نزديك است. بعد ادامه داد: امشب عزادارى خوب و مفصلى در اين جا برقرار مى شود كه ما هم حضور داريم».

  ] خادم مى گويد: «مردِ شفا گرفته يك انگشترى طلا به دفتر داد و با خوشحالى رفت. مسجد خلوت بود. آخر شب، هيأتى از تبريز به جمكران آمد و به عزادارى و نوحه خوانى پرداختند. مجلس بسيار با حال و سوزناك بود. من همان لحظه به ياد حرف آن مرد افتادم».

   

 

 

 

شفاى مسموم در حال مرگ

  جوان مى گويد:

«به دليل مسموميّت، چند روزى در بيمارستان نمازى شيراز بى هوش بودم. پزشكان از مداواى من قطع اميد كرده بودند. برادرم كه در آن لحظات كنار تخت من بود، مى گفت: ديدم كه خط صافى روى صفحه اى كه نوار قلب را نشان مى داد، ظاهر شد.

او گريه مى كند و خود را روى من مى اندازد. دكترها او را از اتاق بيرون مى برند و دستگاه ها را از بدن من جمع مى كنند. آنها مى خواستند جنازه ام را تحويل دهند كه ناگهان آثار حيات در من ظاهر مى شود: قلبم شروع به كار مى كند و فشار خون از 3 به 10 مى رسد. پزشكان سريعاً مرا براى دياليز و تصفيه خون به بيمارستان سعدى و صحرايى مى برند. عقيده پزشكان بر اين بود كه اگر دياليز هم مى شدم، باز هم معلوم نبود كه زنده بمانم، اما من زنده شدم.

عمه ام كه زن مؤمن و با تقوايى است و هميشه ائمه معصومين(عليهم السلام)را در خواب مى بيند و 79 سال هم سن دارد، موقعى كه حال من خيلى بد بود و خبر مردن مرا برايش برده بودند، همان شب در خواب امام زمان(عليه السلام)را مى بيند كه حضرت فرموده بودند: نترسيد و ناراحت نباشيد كه ما شفاى جوان شما را از خدا خواسته ايم. خدا جوان شما را شفا خواهد داد.

عمه ام از خواب بيدار مى شود و بوى عطر آقا را استشمام مى كند و به افراد فاميل خبر شفاىِ مرا مى دهد. ابتدا همه او را مسخره مى كنند، ولى بالاخره معجزه به وقوع مى پيوندد. من نيز بعد از اين معجزه براى قدردانى به مسجد جمكران مشرف شدم».

   

 

 

 

شفاى مجروح و معلول مغزى

  پدرِ كودك 5 ساله مى گويد:

«در اثر تصادف با اتومبيل، پسرم از دست، پا و جمجمعه مجروح شد. سه سال در بيمارستان فيروزگر و بيمارستان حضرت فاطمه(عليها السلام) در تهران تحت درمان بود. بعد از بهبودى سر پسرم، پزشكان نظر دادند كه او 60% نقص عضو دارد; 30% مقاومت جمجمه در برابر عفونت و ضربات عفونى احتمالى ايجاد شده از دست رفته است، 10% هم در راه رفتن مشكل خواهد داشت و 20% قواى عقلى او از بين رفته است كه در اين موارد از دست هيچ كس كارى ساخته نيست و شما هم به دكترها مراجعه نكنيد. چون سودى ندارد.

من به خدا و ائمه اطهار(عليهم السلام) متوسل شدم. در ايامى كه فرزندم سالم بود، هر شب چهارشنبه و جمعه با هم به زيارت مى آمديم. او را شب پنج شنبه كه خلوت بود به مسجد جمكران آوردم تا شايد لطف خدا و آقا امام زمان(عليه السلام) شامل حال ما شود. من و پسرم به مسجد، كنار منبر رفتيم و من مشغول نماز خواندن شدم. ساعت 10 شب يك نفر كه گويى از شهرستان آمده بود، غذا آورد و رفت. عده اى ساعت 40/10 دقيقه به مسجد مشرف شدند و بالاى سر پسرم دعا خواندند. تقريباً بعد از پانزده دقيقه كه گذشت، ديدم كه پسرم مهدى از جا پريد و خود را در بغل من انداخت و گفت: بابا من خوب شدم».

   

 

 

 

شفاى مجروح و معلول جنگى

  جوان مى گويد:

«8 سال پيش در جبهه حاج عمران در حمله هوايى عراق مجروح شدم. تقريباً از تمام بدن فلج شده بودم و توانايى حركت نداشتم. شبى مادرم به منزل ما آمد و زخم زبانى به من زد كه دلم را شكست و متوسل به آقا امام زمان(عليه السلام) شدم و گفتم: اى امام زمان! يا مرگ مرا برسان و يا شفايم را از خدا بخواه!

آن شب در خواب، امام زمان(عليه السلام) را ديدم كه فرمود: من مسجدى به دست خود بنا كرده ام. بيا آن جا متوسل شو!» و در همان حال مسجد جمكران مورد نظرم بود.

صبح كه از خواب برخاستم، نظرم عوض شد و با خود گفتم كه سال آينده به مسجد جمكران مى روم. سپس به عيادت بيمارى در بيمارستان رفتم. شب، ساعت 12 كه به منزل برگشتم، ديدم كه منزل و كليه اثاثيه ام در آتش سوخته است. بسيار ناراحت شدم. صبح از يكى از دوستان مبلغى قرض گرفتم و همان روز حركت كردم و به مسجد جمكران آمدم. مدت 39 روز در مسجد جمكران ماندم و به آقا خدمت مى كردم تا اين كه شب چهلم كه شب چهارشنبه و مصادف با شب نوزدهم ماه مبارك رمضان بود، فرا رسيد. خيلى خسته بودم و خواب مرا احاطه كرده بود. داخل يكى از كفشدارى ها رفته و خوابيدم. در خواب ديدم كه حدود ساعت يك نيمه شب است و من در حياط مسجد مشغول جمع كردن آشغال و زباله ها هستم كه آقايى جلو آمد و فرمود: آقا سيد! دارى نظافت مى كنى؟ بيا برويم داخل مسجد كمى حرف بزنيم!

قبول كردم و با او داخل مسجد شديم. ديدم كه چهار نفر ديگر هم آن جا هستند. نزديك آنها نشستم. آقا فرمودند: آقا سيد! مثل اين كه كسالتى دارى؟

گفتم: بله آقا. در جبهه مجروح شدم.

آقا با دست مبارك خود بر سر من كشيد و فرمود: ان شاءاللّه خوب مى شوى. و بعد دستى به كمر و پايم كشيد كه در عالم خواب، بسيار راحت شدم. يكى از آن چهار نفر هم حضرت على(عليه السلام) بود با فرق خونين و ديگرى حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم) بود، حضرت زهرا(عليها السلام) هم با پهلوى شكسته نفر سوم بود. و نفر چهارم حضرت معصومه(عليها السلام) بود كه داشت گريه مى كرد.

پرسيدم: چرا حضرت معصومه(عليها السلام) گريه مى كند؟

امام زمان(عليه السلام) فرمود: او شكايت دارد كه به حرم ايشان بى احترام مى كنند.

امام يك دانه خرما و قدرى آب به من داد و فرمود: بخور كه فردا مى خواهى روزه بگيرى.

وقتى از خواب بيدار شدم ديگر از تركش ها خبرى نبود و حالم خيلى خوب شده بود و راحت شده بودم».

شفاى سرطان

  مادر مى گويد:

«مدتى پيش غده سرطانى در زير شكم پسرم، سعيد كه در مكانيكى كار مى كرد، به وجود آمد. بعد از مراجعه به كميته امداد امام و معرفى به پزشكان تهران با پيشنهاد دكتر، غدّه را برداشتند و شيمى درمانى كردند، اما بعد از عمل، نتيجه اى عايد نشد و پسرم هميشه در ناراحتى و عذاب بود. شبى در منزل خود كه در بلوچستان است به آقا امام زمان(عليه السلام) متوسل شدم و شفاى پسرم را از آقا خواستم. در همين حال ديدم كه آقايى با عمّامه و ريش سفيدى كه نور از صورت آن بزرگوار آشكار بود وارد منزل ما شد و آب خواست. وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند. سپس دست بر زمين گذاشت و دو دانه ريگ برداشت و آنها را قدرى مالش داد كه به صورت دو عدد جواهر و دُرّ درآمد. بعد نگاهى به سعيد كرد و فرمود: ان شاءاللّه سعيد خوب مى شود.

او عصايى در دست داشت كه از نور بود. خواستيم به عنوان تشكر پولى به ايشان بدهيم كه قبول نكرد و بلافاصله تشريف برد و اثرى از ايشان نديدم.

سعيد را برداشتيم و به مسجد جمكران آورديم. در شب چهارشنبه، ساعت 5/2 شب كه مشغول نماز، دعا و توسل به آقا امام زمان(عليه السلام)بوديم، ناگهان سعيد متوجه شد كه نورى به طرف او مى آيد. ابتدا وحشت كرد، ولى بعد كم كم ترس او برطرف شد پس از لحظه اى آن نور او را احاطه كرد در همين هنگام سلامتى خود را در به دست آورد و حالا اثرى از غدّه و جاى بخيه در بدن او وجود ندارد».

زنده شدن دختر سه ساله

 

  اهل عربستان سعودى است و به مسجد جمكران آمده است. مى گويد:

«ما سنّى بوديم. اهل تسنن اسم حضرت فاطمه و زينب(عليهما السلام) را براى بچه ها خوب نمى دانند و عقيده دارند كه هر بچه اى به اين نام باشد به زودى مى ميرد، امّا من همسرى داشتم كه فاطمه نام داشت و در اولين زايمان هم دخترى به دنيا آورد. خانواده من اسم «حفصه» را براى او انتخاب كردند، ولى من زير بار نرفتم و اسم فرزندم را هم فاطمه گذاشتم. بعد از سه سال فاطمه مريض شد. دخترم را خدمت قبر رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)بردم و از ايشان شفا خواستم كه الحمدللّه شفا دادند. بعد از برگشتن از نزد قبر حضرت رسول، دخترم خوابيد. خوابش طولانى شد. هر چه صدايش كرديم، بيدار نشد. او را پيش دكتر برديم كه گفت: بچه مرده است. وقتى به دكتر ديگرى مراجعه كرديم، او هم همان جمله را گفت.

دخترم را به غسالخانه برديم. بعد از چند دقيقه ديدم كه او حركت كرد و از من آب خواست. برايش آب آوردم. وقتى او را بغل كردم، گفت:

بابا! توى خواب ديدم كه مردى پيش من ايستاده و دو ركعت نماز خواند. بعد از نماز دست مبارك خود را بر سر من كشيد و گفت: بلند شو، شما زنده مى مانيد و فعلا نمى ميريد! و گفت كه به بابايت بگو تا شيعه شويد.

آرى! اين مسئله باعث شيعه شدن من شده است. حالا، براى تشكر و قدردانى از آقا امام زمان(عليه السلام) عازم ايران شدم و به مسجد جمكران آمدم».

شفاى ضايعه نخاع كمر

 يكى از برادران روستاى جمكران مى گويد:

«سال ها پيش كه به مسجد جمكران مشرف مى شدم از حاجى خليل قهوه چى كه در آن زمان خادم مسجد جمكران بود، شنيده بودم كه فردى به نام حسين آقا، مهندس برنامه و بودجه با هدايت آقاى حاج خلج قزوينى به مسجد جمكران مشرّف شده و شفا گرفته است. سال ها منتظر فرصت بودم كه از نزديك حاج خلج قزوينى را ببينم و جريان شفاى آن مهندس كه ضايعه نخاع كمر داشت و شفا گرفته بود را بپرسم تا اين كه به عنوان معلم به قريه جمكران آمدم و ظهرها براى خواندن نماز به مسجد مى رفتم. يكى از روزها شنيدم كه حاج خلج به مسجد تشريف آورده است. خدمت رسيدم و از ايشان خواستم كه جريان را تعريف كند كه گفت: روزى جلو قهوه خانه حاجى خليل در روستاى جمكران نشسته بودم. قبلا شنيده بودم كه شخصى به نام حسين آقا از قسمت نخاع دچار ضايعه شده و براى معالجه حتى به خارج هم رفته بود، ولى همه او را جواب كرده بودند. آن روز او را ديدم و از او خواستم كه چند روزى با هم باشيم و به مسجد جمكران مشرف شويم، امّا حسين آقا گفت: فايده اى ندارد. من به بهترين دكترها مراجعه كرده و جواب نشنيده ام.

من اصرار زيادى كردم. او پذيرفت. مدّت چهل روز با هم بوديم و به مسجد جمكران مشرف مى شديم. روز چهلم به حسين آقا گفتم: مواظب باش كه امروز، روز چهلم است. با هم به صحرا رفتيم. مدتى قدم زديم و دوباره به مسجد برگشتيم. وارد مسجد كه شديم به حسين آقا گفتم: خسته ام مى روم اطاق بغل مسجد تا كمى بخوابم.

حسين آقا گفت: من هم مى روم نماز بخوانم.

مدتى در اتاق خوابيدم. ناگهان سر و صداى زيادى در مسجد پيچيد و من از خواب بيدار شدم. بيرون آمدم و ديدم حسين آقا كه قبلا كمرش ناراحت بود، سنگ بزرگى از لب چاه برداشت و پرتاب كرد و هيچ دردى در كمر احساس نكرد. به او گفتم: چه شده؟

گفت: در مسجد نماز امام زمان(عليه السلام) را مى خواندم. وقتى نمازم تمام شد، نشستم و آقا سيدى را پهلوى خود احساس كردم. ايشان دست خود را به پشت من كشيد و فرمود: دردى در پشت تو نيست. و بعد فرمود: وقتى نماز امام زمان(عليه السلام) را خواندى، صلوات هم فرستادى؟

گفتم: خير.

فرمود: بفرست.

من پيشانى به مهر گذاشتم و صلوات مى فرستادم. ناگهان به فكرم رسيد كه او مرا از كجا مى شناخت و ناراحتيم را از كجا مى دانست. سرم را از مهر برداشتم، امّا كسى را نديدم و احساس كردم كه هيچ ناراحتى ندارم».

شفاى بيمارى كليه

  مادرى همراه فرزندش به واحد فرهنگى مسجد جمكران مراجعه نمود و اظهار داشت:

«فرزندم مدت هاى زيادى ناراحتى كليه داشت. وقتى او را به دكتر نشان داديم، گفت كه كليه فرزندم به طور مادرزادى كار نمى كند و عفونى شده است. او را سونوگرافى كردند و گفتند كه كليه بايد از بدن جدا شود. عكس رنگى گرفتيم. در بيمارستان لبافى نژاد كميسيون پزشكى تشكيل شد و همه نظر دادند كه بايد عمل شود.

ماه رمضان بود. شبى در خواب ديدم كه قرار است فرزند مريضم را به اتاق عمل ببرند. من به آقاى دكتر مى گفتم كه آقاى دكتر! بچه من خوب مى شود؟ دكتر در پاسخ گفت: خانم! همه چيز دست آقا امام زمان(عليه السلام)است.

وقتى دوباره به دكتر مراجعه كردم، قرار شد كه يكبار ديگر سونوگرافى بگيرند. آزمايشات لازم انجام شد و تصميم گرفتند تا بچه را به اتاق عمل ببرند. همان روز مطلع شدم كه هيأتى از نازى آباد تهران به مسجد جمكران مى آيد. گفتم: بگذاريد قبل از سونوگرافى و آزمايش، بر اساس خوابى كه ديده ام او را به مسجد جمكران ببرم.

SusaWebTools

نويسنده: رضا | تاريخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:معجزه,شفا,بيمار,جمكران,امام زمان, | موضوع: <-PostCategory-> |

قره ضد ميكرب است

بسمه تعالي

نقره ضد ميكرب  است!

دكتر  احمد علي آقا رفيعي

 "لا تختموا بغير الفضه فان رسول الله عليه و آله قال" جز انگشتر نقره بدست مكنيد زيرا پيامبر فرمود خدا پاك نكند دستي كه در آن انگشتر آهن باشد.

نقره صد ها بار بيش از ساير مواد ضد عفوني كننده موثر است و 650 ميكرب را از بين مي برد . شايد خود شما كه هميشه يك انگشتر نقره با نگين عقيق در دست داريد ,اطلاع نداشته باشيد كه چه خاصيت بزرگي در اين فلز گرانبها هست وچگونه بدون اينكه خود بدانيد  مراقب سلامت شماست.اخيرا"  دكتر هاري ماركراف استاد  پزشكي دانشگاه سانت دويس  پس از آزمايشهاي متعدد اعلام كرد كه نقره صدها بار بيش از ساير داروهاي ضد عفوني و ضد ميكرب , ميكربها را از بين مي برد در حاليكه  نقره به تنهايي مي تواند   650  ميكرب را نابود كند  بدون اينكه مانند  ديگر ضد عفونيها عوارض بعدي بر جاي گذارد . استاد ديگري بنام  چالز  فوكس  دارويي از نقره تهيه كرده است  به نام  سولفاديازين نقره , كه در معالجه سر ما خوردگي و جوش هاي پوستي و در  هفتاد در صد سوختگيهاي جلدي مورد استفاده قرار مي گيرد .همچنين شر كت هاي هواپيمايي انگلستان , سويس , آلمان , اسكانديناوي, فرانسه ,كانادا , ايتاليا  , ژاپن  و... از آن در داخل هواپيما به عنوان يك ميكرب كش قوي استفاده مي كنند  . حتي در سويس براي ضد عفوني كردن آب آشاميدني شهر از نقره استفاده مي كنند. فضه ( نقره ) در تفريح و دلگشايي قلب , نزديك به  يا قوت  است . براي بد بويي دهان  و رفع رطوبتهاي لزج و عفونت بلغم و ماليخوليا , ديوانگي , وسواس , سرفه , استسقا , طحال , سنگ مثانه و كليه ها سودمند است . ضمادش تحليل  برنده  ورمها  و با جيوه كشته شده براي رفع بواسير  مفيد است . نقره در  داروهاي  چشم جهت روشنايي  و تقويت  چشم سودمند است  , مصلح ضرر   نقره ,   كتيرا  است . گوگرد خام باعث  سياهي آن مي شود  اما  ماليدن نمك رفع سياهي آن كند .      

نويسنده: رضا | تاريخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:نقره,ميكروب,انگشتر آهن,ضد عفوني,بلغم ,ماليخوليا ,وسواس , | موضوع: <-PostCategory-> |

پاک کردن انواع لکه ها

 

پاک کردن انواع لکه ها
قبل از هر اقدامي فراموش نکنيد که بايد براي پاک کردن هر نوع لکه اي سرعت عمل داشته باشيد و بطور کلي; از قسمت پشت لکه بايد شروع نماييد. به اين ترتيب از پخش شدن لکه جلوگيري بعمل مي آيد.
- هنگامي که پارچه ديگري را به محلول لکه بر آغشته کرديد و مي خواهيد از آن براي پاک کردن لکه استفاده کنيد، پارچه را بر روي لکه نماليد بلکه پارچه را روي لکه بفشاريد و با سيستم ضربه اي عمل نماييد.
-  براي پاک کردن لکه ابتدا از محدوده خارجي لکه شروع کنيد و به سمت وسط لکه ادامه دهيد.
- براي لکه هاي غيرچرب از آب سرد استفاده نماييد، آب داغ لکه غيرچرب را پايدار مي نمايد.
1) لکه خون: لکه را زير آب سرد قرار داده و آن را با آب سرد بشوييد. لکه از بين مي رود. در صورت عدم تاثير مي توانيد محلولي از نشاسته با کمي آب تهيه نماييد تا خمير غليظي شود آن را روي لکه خون بماليد. بعد از خشک شدن نشاسته، نشاسته را از پارچه جدا نماييد، سپس لباس را بشوييد لکه خون از بين مي رود.
2) لکه گل و لاي بر روي لباس:  يک عدد سيب زميني را با چاقو به دو نيم کنيد و بر روي لکه بماليد، سپس لباس را در آب سرد بخيسانيد و سپس با پودر رختشويي شستشو دهيد. در صورتي پايداري لکه، پارچه اي را به الکل آغشته کنيد و بر روي لکه بماليد.
3) لکه آدامس: براي از بين بردن آدامس با يک تکه يخ چند مرتبه بر روي آدامس بکشيد تا از روي لباس جدا شود. اگر آدامس از پارچه جدا نشد مي توانيد از بنزين استفاده کنيد.
4) لکه شکلات: ابتدا باقي شکلات را از روي پارچه برداريد سپس يک پارچه سفيد را چند لايه تا کنيد و زير پارچه در محل لکه قرار دهيد. حال به نسبت مساوي سرکه و الکل را مخلوط کرده با پنبه روي محل بکشيد و با پنبه ديگر روي آن را خشک کنيد. چنانچه با اين روش لکه پاک نشد مي توانيد از آب اکسيژنه استفاده نماييد و در آخر پارچه را با آب گرم و صابون بشوييد.
5) لکه روژ  لب: خمير دندان بر روي لکه بماليد و سپس لکه را با آب گرم شستشو دهيد. يا محل لکه را در گليسيرين بخيسانيد سپس روي لکه را  الکل يا بنزين بماليد پارچه اي که آغشته به محلول پودر رختشويي شده را روي لکه بماليد بعد در محلول پودر رختشويي بشوييد، سپس خوب آبکشي کنيد.
6) لکه بستني: پارچه لک شده را با محلول آب و مايع لباسشويي خيس کنيد و بعد با پنبه اي آغشته به بنزين روي آن بکشيد و بعد آبکشي کنيد.
7) لکه آبميوه: اگر اين لکه بر روي پارچه سفيد بود با آب و صابون آن را بشوييد. اما اگر لکه روي پارچه پشمي بود، آب اکسيژنه را با چند قطره آمونياک مخلوط کرده با آن لکه را پاک کنيد. اگر لکه روي پارچه هاي ابريشمي سفيد و يا رنگي بود آب و الکل سفيد 90درصد را به نسبت مساوي مخلوط کرده و با آن لکه را محو کنيد. يا مقداري نمک بر روي لکه بريزيد و سپس آن را 10دقيقه در آب سرد بخوابانيد. پس از آن با آب گرم و پودر رختشويي بشوييد.
8) لکه ميوه هاي رنگين: لکه ميوه هايي که رنگين هستند (توت فرنگي، آلبالو و...) را مي توان با آب و آمونياک شستشو داد و نيز مي توان مقداري نمک روي لکه ريخته و بعد از مدتي با پودر رختشويي بشوييد و اگر لکه نرفت مي توان از محلول کلر استفاده کرد.
9) لکه تمشک: محل لکه را در محلول پودر رختشويي بخيسانيد و اگر شستيد و نرفت مقداري ماست رويش بريزيد. سپس با آب گرم شستشو دهيد.
10) لکه آبرنگ: لکه با آب سرد بشوييد سپس آن را با آب نيمگرم و پودر رختشويي بشوييد و آبکشي نماييد. اگر هنوز لکه برطرف نشده، پنبه را به گليسيرين آغشته نموده و روي آن بماليد، سپس با آب گرم و پودر رختشويي بشوييد و آب بکشيد و اگر نتيجه نگرفتيد از «تربانتين» استفاده نماييد.
11) لکه رنگ هاي پلاستيکي: باقيمانده رنگ را از روي پارچه بتراشيد سپس لکه به مدت 10دقيقه در نفت بماند و بعد با آب گرم و صابون بشوييد و آبکشي نماييد.
12) لکه تازه رنگهاي روغني: پاک کردن لک کهنه رنگهاي روغني تقريبا غير ممکن است اما در صورتي که هنوز خشک نشده باشد اضافه رنگ را از روي پارچه بتراشيد بعد پنبه اي را به تربانتين آغشته کنيد و روي لکه بماليد سپس با پنبه ديگري پاک کنيد اين کار را چندين بار تکرار کنيد و ته رنگ را نيز با آب گرم و پودر لباسشويي از بين ببريد.
13 ) لکه زنگ زدگي: براي پاک کردن لکه زنگ زدگي لکه را 10دقيقه در آب ليموي تازه که به آن نمک زده ايد خيس کنيد سپس لباس را با آب بشوييد.
14) لکه شمع و مدادهاي چرب آرايشي: ابتدا باقي مانده لکه را با جسمي نوک تيز به آرامي برداريد. سپس دو تکه دستمال توالت در دو طرف لکه قرار دهيد. سپس اتوي گرم را بر روي يکي از کاغذها در محل لکه فشار دهيد. به اين ترتيب، چربي موجود در لکه آب مي شود و جذب دستمال يا کاغذهاي طرفين مي شود.
15) لکه چاي و قهوه: براي از بين بردن لکه چاي، فورا پارچه خيس را روي لکه بکشيد. اگر پاک نشد، پارچه را آغشته به آب و پودر لباسشويي کنيد بر روي لکه بکشيد فورا تميز مي شود.
16) لکه زردي اتو: اگر لباس کتاني بر اثر گرماي زياد اتو زرد رنگ شده مي توانيد پياز را دو نيم کرده و روي لکه بماليد لکه هاي زرد برطرف خواهد شد و بعد لباس را داخل آب سرد 10 دقيقه خيس کنيد و بعد آن را بشوييد. يا از محلول آب اکسيژنه استفاده نماييد.
17) لکه واکس: ابتدا پارچه اي را خيس کنيد و روي آن بکشيد. سپس روي پارچه مقداي مايع ظرفشويي ريخته و بر روي لکه بکشيد. بعد دوباره با پارچه خيس ديگري روي لکه بکشيد اگر لکه کاملا از بين نرفت، با پارچه آغشته به الکل بر روي لکه بکشيد، تا کاملا تميز شود.
18) لکه قير: لکه قير را در بنزين بخوابانيد و سپس با آب و مواد شوينده شستشو دهيد و بعد در معرض آفتاب بگذاريد.
19) لکه روي چرم: پنبه اي را با روغن زيتون آغشته نماييد و روي چرم بکشيد و بعد با يک پنبه تميز و نمدار روي چرم را پاک کنيد.
20) پاک کردن لکه چربي از چرم: براي پاک کردن لکه چربي از روي کاپشن يا چکمه چرمي روي لکه چربي مايع ظرفشويي بماليد و بگذاريد خشک شود و سپس با دستمال آن را جلا دهيد.
21) لکه شير: براي از بين بردن لکه شير آمونياک را به مقدار زياد رقيق کرده و کمي نمک به آن بيفزاييد و لکه را با اين محلول پاک نماييدو بلافاصله آب بکشيد.
22) لکه عرق بدن: اگر لباس سفيد است کافيست مقداري محلول آب نمک تهيه کنيد و لکه را مدت يک ساعت در آن قرار دهيد تا پاک شود. براي پاک کردن لکه عرق از يقه لباس ازخمير جوش شيرين وسرکه سفيد کمک بگيريد اين خمير را روي محل مورد نظر بماليد بعد از چند دقيقه شستشو دهيد و براي پاک کردن لکه هاي عرق برسطح لباس مي توانيد از محلول رقيق شده سرکه يا آب ليمو نيز کمک بگيريد.
23) لکه جوهر: براي از بين بردن لکه جوهر مي توانيد لکه را پنج دقيقه در شير بخوابانيد، سپس آنرا با آب معمولي بشوييد لکه به راحتي از بين مي رود.
24) پاک کردن لکه مرکب: محل لکه را در مخلوطي از سرکه سفيد والکل قرار دهيد تا مرکب در آن حل شود بعد با آب سرد آن را شستشو دهيد.
25) لکه سس گوجه فرنگي: ابتدا باقي مانده لکه را با جسمي نوک تيز به آرامي برداريد. پارچه اي ديگر را به الکل آغشته کنيد، و آنرا روي لکه فشار دهيد بعد در آب سرد با مواد شوينده بشوييد.
26) لکه چسب: يک تکه پارچه را آغشته به سرکه کرده و روي چسب بگذاريد. چسب، سفتي خود را از دست داده و از لباس جدا مي شود.
27) لکه روغن: براي تميز کردن لباس هايي که روغني شده لباس را در نوشابه بخيسانيد و سپس آن را با آب و پودر لباسشويي بشوييد.
28) لکه چربي: براي از بين بردن لکه چربي قسمت لکه شده را با کمي محلول نمک و الکل بماليد. اگر لکه چربي روي پارچه ابريشمي است با کاغذ توالت روي قسمت لکه شده را بپوشانيد و اتوي داغ را محکم روي آن فشار دهيد تا لکه ناپديد شود.
29) لکه روغن ماشين: اگر لباس کتاني يا ابريشمي لک سياه روغن ماشين را گرفت روي لکه ها را روغن بماليد و بگذاريد 12ساعت بماند و سپس آن را با بنزين پاک کنيد. براي لباس چرمي مي توانيد مقداري وازلين روي لکه بماليد و بعد از يک ساعت و نيم با تتراکلرورد پاک کنيد سپس با يک تکه پارچه پشمي آن را جلا دهيد.
30) لکه نوشابه: قشر نازکي از نمک يا پودر تالک (پودر بچه) روي لکه بريزيد و آن را  تا يک ساعت بگذاريد بماند سپس با کمي مايع ظرفشويي و آب گرم شستشو دهيد.
31) پاک کردن لکه تخم مرغ: براي پاک کردن لکه تازه تخم مرغ محل لکه رابا آب سرد بشوييد بعد با آب ولرم وصابون محل لکه راشستشو دهيد و سپس با الکل و محلول رقيق آمونياک اثر لکه را برطرف نماييد.
32 ) لکه زرد سيگار: اگر لباس شما در اثر سوختگي يا سيگار زرد شده حبه قندي را روي لکه بکشيد و آنقدر اين کار را ادامه دهيد تا لکه از بين برود و سپس آن را با آب و پودر لباسشويي بشوييد.
 برای برطرف کردن چرک یقه پیراهن، قبل از قراردادن آن در ماشین لباس شویی می توانید روی یقه پیراهن صابون مالیده و پانزده دقیقه ای صبر کنید. سپس آن را داخل ماشین لباس شویی بیندازید تا تمیز تمیز شود.
- برای پاک کردن لکه های شمع می توانید روی آن ها کمی نفت ریخته و بعد از پنج دقیقه پاک کنید.
- برای جلوگیری از کثیف شدن سطح توسط شمع، می توانید زیر شمع های با قطر زیاد تعدادی پونس بزنید.
- بهترین راه زدودن بوی بد پیاز و سیر از انگشتان، مالیدن دست ها با سیب زمینی آب پز است.
- برای اینکه دود سیگار را در مکانی سر بسته از بین ببرید، می توانید بلا فاصله شمعی روشن کنید.
- اگر هنگام اتو کردن لباس، محلی به رنگ زرد درآمد، می توانید برای پاک کردن لکه زرد از آب اکسیژنه (H2O2) استفاده کنید.
- اگر کف تنگ آب به نظر کدر می رسد، می توانید کمی نمک و سرکه در کف تنگ نگاه دارید تا بهتر از روز اولش گردد!
- برای جذب رطوبت داخل یخچال می توانید ظرفی پر از نمک در آن قرار دهید.
- برای اینکه کریستال های زیبایتان بعد از شستشو درخشش خاصی پیدا کند، می توانید بار آخر آن ها را با مخلوط آب و سرکه آب بکشید.
- در قابلمه ها و تابه هایی که زرد شده اند، می توانید کمی آب و تمیز کننده قرار داده و بعد بجوشانید. بعد از جوشاندن ابتدا با آب گرم و سپس با آب سرد آن ها را اب بکشید.
- برای اینکه تنگ آب سفره، تمیزی و شفافیت قبلی خود را باز یابد، می توانید نصف آن را با تکه های روزنامه پر کرده و بعد از ریختن آب روی آن ها، حسابی تکانش دهید.
- برای تمیز کردن شیرهای آب به جای دستمال از جوراب کهنه تان استفاده کنید تا نتیجه ی عالی آن را ببینید.
- برای زدودن لکه های لجوج چای اگر پارچه تان پنبه ای یا پشمی بوده و لکه ی چای تازه باشد، می توانید آن را با دستمالی که در آب ولرم خیس کرده اید بمالید. ولی اگر لکه ی چای کهنه باشد، با تکه ای پنبه آغشته به آب لیمو و آب ولرم آن را تمیز کنید.
- برای زدودن لکه ی تخم مرغ باید لباس یا پارچه را مدتی در آب سرد نگاه داشته و سپس با آب ولرم و صابون آن را بشویید.
- برای پاک کردن بوی ماهی از بشقاب هایتان می توانید در ظرف شستشوی ظروف کمی تفاله ی قهوه گذاشته و شستشو را آغز کنید.
- برای زدودن اثر چای در قوری بهتر است آن را به مدت پانزده دقیقه در سرکه بجوشانید.
- برای پاک کردن لکه و رنگ پوست گردوی تازه از دست ها می توانید ان ها را با پنبه ای آغشته به به سرکه حسابی مالیده و سپس با آب سرد بشویید.
- برای پاک کردن زنگ فلز از روی لباس، روی آن چند قطره آب لیمو اضافه نموده سپس اتویش کنید.
- اگر روی رومیزی آب لیمو ریخت، دست پاچه نشوید! کمی نمک روی آن پاشیده و مطمئن باشید که بعد از اولین شستشو دیگر لکه ای در کار نخواهد بود.
- برای برطرف کردن بوی بد دهان، دانه ی قهوه بجوید.
- برای اینکه درب شیشه ای قابلمه یا ماهیتابه بخار نگیرد، با پوست لیمو از داخل، سطح شیشه را بمالید.
 

 

نويسنده: رضا | تاريخ: سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |